دربارهی ايستادن روبهروي عقربههاي كج
نميدانم چرا هر وقت سرم را ميگيرم زير دوش آب ياد پدر ميافتم كه شير آب داغ را باز ميكرد و به زور نگهام ميداشت زير دوش آب داغ حمام عمومي، گردنم را محكم ميگرفت و اجازه نميداد تكان بخورم، نگهام ميداشت زير ريزش آب داغ، ميسوختم، و جرات نداشتم حرفي بزنم، تا چند روز تمام تنم ميسوخت، هر وقت اعصابش از زندگي بههم ميريخت يا هر مشكلي برايش پيش ميآمد ميگفت وسايل حمام را آماده كنيم برويم حمام، حتي اگر روزي دوبار ميشد. نميدانم چرا هر وقت سرم را ميگيرم زير دوش آب داغ ياد پدرم ميافتم، ياد آب داغ، ياد فشار دستهايش دور گردنم، ياد گريههايش وقتي گردن من را با فشار زير آب داغ نگه ميداشت، ياد خودم كه مجبور بودم طاقت بياورم.
كد كالا | 49973 |
زبان | فارسي |
نويسنده | مهدي ميرباقري |
سال چاپ | 1394 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 120 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.6 * 21.3 * 0.7 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 163 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.