او زندگیات را نجات دادنینا، زمانی که با مردی غریبه قرار ملاقات گذاشت، هیچگاه فکرش را هم نمیکرد که زندگیاش به خطر بیفتد. پیشخدمتی به نام آنجل، زندگی او را نجات میدهد. همانشب، زنگ در خانه نینا را میزنند و زمانی که در را باز میکند، چشمش به آنجل میافتد که در آستانه در ایستاده و تفنگی را به سمتش گرفته است.