کد آیتم: 289481
فرض کن بهترین دوستت را به قتل رساندهای؛ چه حسی دارد؟ تصور کن فکر میکنی بهترین دوستت را به قتل رساندهای و بقیه هم همینطور فکر میکنند. فرض کن حقیقتی که تو در ذهن داری اصلا برای کسی اهمیت ندارد. بعد از اینکه لوسی در حال پرسه زدن در خیابانها، آغشته به خون بهترین دوستش، سوی، پیدا میشود. همه فکر میکنند او یک قاتل است. لوسی و سوی دختران طلایی شهر کوچک خود در تگزاس بودند؛ زیبا باهوش و حسادت برانگیز. لوسی با یک مرد رویایی و ثروتمند ازدواج کرد. سوی محبوب همه بود، به خصوص بین مردان شهر. سالها از آن شب و حشتناک میگذرد، شبی که لوسی نمیتواند چیزی از آن به خاطر بیاورد و از آن زمان به لسآنجلس نقل مکان کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده است.
تازه های ناشر