دربارهی گريههاي امپراطور
رسيد لب به لب و بوسههاي عميق زديم
دو جام بود كه با نيت شراب زديم
دو گل كه با عطش بوسههاي پي در پي
به روي پيرهن سرخشان گلاب زديم
نه از هوس كه زجور زمانه، لب به شراب
اگر زديم براي دل خراب زديم
موذنا به اميدي كه ميزني فرياد؟!
تو هم بخواب كه ما خويش را به خواب زديم
مگرد بيسبب اي ناخدا كه غرق شدهست
جزيرهاي كه به سوداي آن به آب زدهايم!