درباره‌‌ی چمدان شگفت‌انگيز هاپو

هاپو خوشحال است، چون يك چمدان آبي و بزرگ دارد. او چيزهاي با ارزشش را توي چمدانش گذاشته. هاپو فكر مي‌كند كه چيز ديگري لازم ندارد. اما يك شب سر و كله موشي پيدا مي‌شود. هاپو دوست ندارد گنجش را با موشي شريك بشود. موشي قول مي‌دهد اگر كمي با هم بازي كنند، از آنجا برود. بعد از بازي، موشي مي‌رود. يك دفعه، هاپو متوجه مي‌شود كه ديگر هيچ چيز مثل قبل نيست. انگار يك چيزي كم است، اما هاپو نمي‌داند چي. پس به راه مي‌افتد تا موشي را پيدا كند و از او كمك بگيرد.

آخرین محصولات مشاهده شده