درباره‌‌ی پي‌پي جوراب بلند

پي‌پي با يك آب‌پاش سوراخ و كهنه و زنگ‌زده مشغول آب دادن گل‌هاي باغچه بود. از آنجا كه آن روز باران مي‌باريد، تامي به پي‌پي گفت كه به نظر نمي‌آيد آب دادن به گل‌ها ضروري باشد. پي‌پي هم گفت: آره ولي اين چيزيي كه تو ميگي ولي من تمام شب تو فكر بودم كه صبح بيدار بشم و گل‌ها رو آب بدم. حالا نمي‌ذارم اين يك‌ذره بارون جلومو بگيره.

آخرین محصولات مشاهده شده