درباره‌‌ی پس از داروين (نمايش‌نامه)

فيلسوفان همواره کوشيده‌اند تصويري يکپارچه از واقعيت و جايگاه انسان در آن عرضه کنند. زيست‌شناسي، و البته تکامل که هسته اصلي نظريه‌هاي زيست‌شناسي است، به انسان نگاهي متفاوت دارد. انسان در نظريه تکامل با ديگر گونه‌هاي زيستي تفاوت چنداني ندارد و قواي جسماني و شناختي او محصول انتخاب طبيعي است. بديهي است در صورت درستي نظريه تکامل، جايگاه ويژه و ممتاز انسان در خلقت متزلزل و ارتباط او با همنوعانش و ديگر گونه‌ها دستخوش تغيير مي‌شود. تصور کنيد شيمي‌دانان حلالي بسيار قوي ساخته‌اند که همه‌چيز را در خود حل مي‌کند. آنان از خود مي‌پرسند چنين حلالي را در چه ظرفي بايد نگه داشت. اگر قرار است اين حلال همه‌چيز را در خود حل کند، ظرفش را نيز نابود خواهد کرد. نظريه تکامل، از نظر مدافعان سرسخت آن، در حکم همين حلال قوي است؛ تکامل همه نظريات ديگر را درباره موجوادت زنده و حتي غيرزنده در خود محو خواهد کرد. داستان‌ها و نمايش‌نامه‌هاي فراواني درباره داروين، قهرمان داستان تکامل، نوشته شده است. پس از داروين اما سرشتي متفاوت دارد. اين نمايش‌نامه‌اي است تعبيه‌شده در نمايش‌نامه‌اي ديگر و از خلال تمرکز بر روابط داروين و کاپيتان فيتزروي در کشتي بيگل، به سفر تاريخي داروين و نظريه او نقب مي‌زند ...

آخرین محصولات مشاهده شده