درباره‌‌ی پرنده بهشتي

آن شب گذشت و شب‌هاي بعدش، اما دريغ و افسوس كه با گذشت همه آن شب‌ها، هرگز فراموشي به سراغم نيامد و من ناخواسته فقط و فقط به او فكر مي‌كردم، بي آن‌كه او را ببينم حضورش را در كنارم احساس مي‌كردم. حتي گاهي مثل آدم‌هاي گرفتار ماليخوليا با هم حرف مي‌زديم و به ندرت مي‌خنديديم، بيشتر بحث مي‌كرديم و بحث! و پايان همه‌ي بحث‌هايمان تقاضاي دوباره‌ي او بود و جواب منفي من!

آخرین محصولات مشاهده شده