دربارهی هيچ رازي در ميان نيست
من براي خودم هيچ رازي ندارم. من نميتوانم بدون اينکه کسي بداند، هيچ کار خاصي انجام بدهم. اما ميتوانم ببينم و بشنوم؛ گرچه بعضي وقتها آدمها حتي همين را هم فراموش ميکنند. گاهي وقتها بقيهي افراد طوري دربارهي من حرف ميزنند که انگار من خودم آنجا نيستم و خيلي از اين قضيه بدم ميآيد. و گاهي هم برخي از آدمها رازشان را به من ميگويند. دن هم همين کار را کرد. و من هم نميتوانم چيزي به کسي بگويم. اي کاش ميتوانستم يک کاري بکنم. من خبر دارم که قاتل چه کسي است. اين را ميدانم چون خودش بهم گفت. او خيال ميکند که رازش پيش من ميماند، ولي اشتباه ميکند.
«ميخوام رازي رو بهت بگم، ميدونم اونو به کسي نميگي» او به قدري صورتش را به من نزديک ميکند که نفسهايش را حس ميکنم. «اونا هيچوقت منو گير نميندازن»
كد كالا | 256916 |
زبان | فارسي |
نويسنده | پني جوئلسون |
مترجم | شقايق قندهاري |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 292 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 12.8 * 19.4 * 1.8 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 241 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.