به ذهنش گفت همه‌چيز دقيقا از صبح روز بيست و هشتم ژانويه 1936 در ايستگاه راه‌آهن آرخانگلسك شروع شد. ذهنش جواب داد نه، هيچ‌چيز اين‌طور در يك زمان مشخص و يك مكان مشخص شروع نمي‌شود. همه‌چيز از مكان‌هاي متعدد و زمان‌هاي متعدد آغاز مي‌شود، زمان‌هايي بعضا پيش از تولد تو و مكان‌هايي گاه حتي در كشورهايي بيگانه و گاه در ذهن آدم‌هاي ديگر. جولين بارنز در هياهوي زمان به موضوع بسيار ظريفي پرداخته، به موقعيت هنرمند در عصر وحشت و استبداد. او به سراغ يكي از بزرگ‌ترين آهنگسازان قرن بيستم رفته است: ديمتري شاستاكويچ