درباره‌‌ی هنرمند ديوانه و داستان‌هاي ديگر از نويسندگان روس 2 (2جلدي)

هوا خوب بود. بيش از ده درجه سرما نبود و فقط مقداري بلور برف مي‌باريد. هوايي بود كه تقريبا در تمام طول ماه دسامبر وجود دارد. در مقابل مغازه يك كالسكه سفري بسته به دو اسب ايستاده بود. گولوخاواتوف طلافروش كه فرورفته در لباسي داراي آستر پوست به روي پلكان مي‌آمد گفت: - خوب، ايوان دوراك؟ ايوان دوراك، پيرمردي كاملا لاغر، كه فقط شنل نازكي به تن داشت، پيش رفت، در حالي كه با تمام قامتش قد راست مي‌كرد و با لودگي پلك مي‌زد، پيش آمد...

آخرین محصولات مشاهده شده