دربارهی نارگون
اين بار قلب سوگند محكمتر تكان خورد. بند كيفش را فشرد و سوالي به او نگاه كرد:
ـ ديشبو از حافظه ات پاك كن. هرچي ديدي خواب بود. دستي برايش تكان داد، سوار شد، يك دستي دنده زد، فرمان را گرفت و دور زد و دور شد.
سوگند خودش را بغل زد و سد مقابلش شكسته باشد، به ذهنش هجوم آورد:
ـ آراد كيه ؟ چرا اينجاست؟ چرا حاجي اينقدر هواشونو داره؟ چرا منو برده خونشون؟ اياز كيه ؟ اون زخما براي چيه ؟
جلوي در خانه بود. اخم كرد. لرزش بدنش ديوانهاش كرده بود. سرش را كه بالا گرفت در خانه باز شد.
حاجمحسن متعجب توي چارچوب ايستاده بود.
ظهور مهماني ناخوانده، معمايي ميشود براي اهل خانهي حاجمحسن عظيمي(شخصيت کتاب) خصوصا نوهاش سوگند(ديگر شخصيت نارگون) آراد(مهمان ناخوانده) با آن خالکوبي روي بازو و قياقه متمايز هيچ سنخيتي نميتواند با حاجمحسن معتمد بازار داشته باشد که آنطور مورد توجه پدربزرگش قرار بگيرد. سوگند براي حل اين معما کمکم به آراد نزديک ميشود، مردي که گذشتهاي ناگفتني به همراه دارد.
ناشر اين اثر انتشارات سخن است، اين کتاب را بهاره شريفي نوشته. از آثار ديگر اين نويسنده ميتوان به سکوت سايه و نامههاي سياه هم اشاره کرد.
كد كالا | 259490 |
زبان | فارسي |
نويسنده | بهاره شريفي |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 838 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.2 * 21 * 5 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 774 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.