درباره‌‌ی مورلي فرويد شرلوك هولمز

جستار مندرج در اين کتاب با اين سخن منسوب به ابي واربورگ آغاز مي‌شود که «خدا در جزئيات است». در اين‌جا تلاش گينزبورگ صرف تشريح رويکردي در تاريخ‌نگاري شده که بر وقايع و روابطي به‌ظاهر کم‌اهميت تکيه دارد که معناهاي نامشهودي از يک برهه يا جهان‌بيني مشخص را آشکار مي‌کنند. اين جزئيات، ردها يا نمايه‌هاي وجوهي از واقعيت‌اند که مي‌توانند تصور ما از يک عصر تاريخي را دگرگون کنند. چنين تمرکزي بر جزئيات، پشتوانه‌ شيوه‌اي است براي ترسيم يک منظومه‌ تاريخي پردامنه که تلاقي‌گاه حوزه‌هاي متفاوتي از معرفت بوده و بر اين اساس به تشريح يک الگو يا پارادايم شناخت منجر مي‌شود که عناصر تاريخي بسيار متفاوتي را ذيل يک مجموعه قرار مي‌دهد. در اين الگو که ريشه‌هايش به ادوار کهن بازمي‌گردد و در دوره‌ي مدرن در قالب چندين حوزه‌ي شناخت مختلف درآمده، موضوعات مطالعه نه از طريق کاربرد قوانين تعميم‌يافته بلکه به واسطه‌ي نشانه‌هايي جزئي درک مي‌شوند که تجسم رد مشخصه‌هاي کيفي و ويژگي‌هاي فردي بر محتواهاي تاريخي‌اند. از نظر گينزبورگ در واپسين سال‌هاي قرن نوزدهم چهره‌هايي چون جوواني مورِلي، زيگموند فرويد و آرتور کانن‌دويل، به رغم تفاوت در حوزه‌هاي کاري‌شان و به خاطر توجهي که نثار جزئيات حاشيه‌اي به عنوان راهي براي شناخت امور ناديدني مي‌کرده‌اند، نماينده‌ شکل‌هاي مدرني از همين الگوي شناخت بوده‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده