اريک هابسبام را مي‌توان يکي از بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مورخان تمام تاريخ دانست. اين انديشمند و روشنفکر انگليسي که به مانند هر روشنفکر راستين ديگري در تاريخ دويست سال گذشته‌ي جهان، چپ‌گرا بود – به تعريف بهتر هابسبام يک کمونيست وفادار بود – اهميتش در مطالعات تاريخي و اجتماعي چند قرن اخير نه فقط به خاطر چهار کتابي‌ست که از انقلاب کبير فرانسه شروع شده و به فروپاشي شوروي ختم مي‌شوند، بلکه به‌واسطه‌ي گستره‌ي عظيم فکري‌ست که در قالب نوشتن تاريخ به‌وجود آورد و براي ما به ارمغان گذاشت. کتاب «ملت‌ها و ناسيوناليسم پس از 1780: برنامه، افسانه، واقعيت» از همان جمله آثاري‌ست که مي‌تواند همه‌ي انگاره‌هاي پيشيني پيرامون شکل‌گيري دولت – ملت‌ها، ملي‌گرايي‌ها، جنبش‌هاي فاشيستي و ... را در اذهان خوانندگانش تغيير دهد. اين کتاب به ريشه‌هاي مفهوم ملت پرداخته و از ابتدايي‌ترين جوامع را در فرم‌هاي قومي و قبيله‌اي تا جوامع بزرگ پس از عصر انقلاب‌ها را با نظرگاهي جامع و کامل به نهادهاي سياسي و حکمراني‌هاي مختلفشان بررسي مي‌کند. ملت‌ها و ناسيوناليسم کندوکاو راستين يک مورخ و متفکر مارکسيست است که دوست داشت مردم جهان به درستي بدانند که آينده از آن آزادي و برابري‌ست، از آن سوسياليسم است.