درباره‌‌ی مراوده جنازه‌ها (نمايش‌نامه)

«ارباب»، به سمت يكي از تابلوهاي روي ديوار مي‌رود و مقابل آن مي‌ايستد. تابلو؛ صحنه نبرد، ميان دو ارتش است. ارباب: صحنه جنگ، فقط توي تابلوها باشكوهه. وقتي كه به تاريخچه و دلايل به وجود اومدنشون پي مي‌بري، به نظرت خيلي حقيرانه و احمقانه ميان... كاشكي جنگجوها به دلايل منطقي مي‌جنگيدن... اون وقت نقاشا مجبور بودن از نبرداي خيالي نقاشي كنن. پيشكار: ... اما آقا، رسم رو خود شما اربابا به وجود آوردين... حتما براش دليلي داشتين. ارباب: (به «پيشكار» نزديك مي‌شود) راست مي‌گي، اما دلايل عوض مي‌شن. پيشكار: ... و ما رعيت‌ها، همچنان بايد به اون رسوم؛ احترام بذاريم.

آخرین محصولات مشاهده شده