اسناد به‌جا مانده از قرن سيزدهم تا هجدهم ميلادي نشان مي‌دهد که در اروپا و خاصه در فرانسه حيوانات نيز دقيقاً مانند انسان‌ها محاکمه مي‌شدند وحيوانِ متهم با وکيل مدافعش در برابر قاضي و دادستان و اعضاي هيئت‌منصفه و حضار حاضر مي‌شد. داستان «محاكمه خوك» از روزي شروع مي‌شود كه يك خوك در گشت و گذار روزانه‌اش كودكي را به قتل مي‌رساند و از محل جنايت دور مي‌شود. با سر و صداي مادر نوزاد، مردان روستا خوك را زير درختي خوابيده مي‌يابند در حالي كه خون داغ از دهانش جاري است. قاتل دستگير و به دست دادگستري سپرده مي‌شود تا دادگاه عدالت را جاري كند. داستان اصلي از همين جا آغاز مي‌شود كه خوك چطور بايد از خودش دفاع كند؟ رفتار انسان‌ها در برابر موجودي كه زبان دفاع از خود ندارد چگونه است؟ نويسنده جوان اين رمان با طرح چنين داستان جسورانه‌اي، نگاهي نمادين و انتقادي دارد به سيستم‌هاي قضايي‌اي كه وظيفه‌شان برقراري عدالت است اما ظاهرا بويي از آن نبرده‌اند؛ داستاني كه اگرچه ريشه در قرون گذشته دارد امّا هنوز هم براي اين روزها تازه است.