درباره‌‌ی لبخند نيمه‌شب

عشق، چشم را مي‌بندد و اعتماد مي‌آفريند تا آن‌جا كه ديگر حتي خطوط قرمز جامعه و سنت درست يا نادرست، جايي براي ابراز وجود ندارد. چيزهايي هست كه خواهي نخواهي تو را در چارچوبي قرار مي‌دهد به نام رسوم غل و زنجيرت مي‌كند و بي‌دفاع رها مي‌سازد كه يا بايد تن دردهي، يا بگريزي و شايد مجبور شوي ديگر خودت نباشي فقط براي فرار و رهايي از خواست ديگران! عشق چشم را باز مي‌كند اما با ترديد حالا ديگر آن دخترك ساده بي‌دست‌وپا نيستي اكنون براي عشق هم دليلي مي‌خواهي غير از لرزيدن بي‌حساب دل هم‌چون نوجواني! ديگر عشق را بي‌دريغ به پاي ديگري نخواهي ريخت ديگر ياد گرفته‌اي كه عشق بي‌دريغ، هزار دليل مي‌خواهد و نيازمند مرور زمان است و پس دادن آزمون! عشق، چشم را كور مي‌كند و دل را روشن فقط بايد ياد گرفت كه نگاه و لبخندي از سر عشق كي و كجا بايد عرضه شود چه كسي را بايد درست ديد و چه هنگام لبخندي بر لب آورد؟!

آخرین محصولات مشاهده شده