درباره‌‌ی كامليا خواب بد مي‌بيند (كامليا 23)

همه جا تاريك بود. اتاق كامليا هم تاريك تاريك. ناگهان كامليا از خواب پريد. قلبش تندتند مي‌زد. از ترس، خرسي را محكم توي بغلش گرفت.

آخرین محصولات مشاهده شده