درباره‌‌ی قصر (تصويرسازي)

«زندگي در قصر مناسب من نيست. من مي‌خواهم آزاد باشم.» وقتي نقشه‌برداري كه به نام ك. معروف است به دهكده فراخوانده مي‌شود، ناچار مي‌شود در ميان دستياران و پيك‌ها، خدمتكاران و مهمان‌خانه‌داران، ارباب‌ها و... معشوقه‌ها، با سلسله مراتبي عجيب، گفت و گو كند. ولي او چطور بايد دستورات را از قصر بگيرد، در حالي كه كسي نمي‌داند كارفرماي او كيست، تلفن‌ها بي‌جواب مي‌مانند و هيچ زميني براي نقشه‌برداري نيست؟ مطالعه دقيق همراه با ابهام، در آخرين شاهكار فرانتس كافكا پايان مي‌گيرد و بسيار شبيه به خود زندگي در ميانه جملات، مي‌ماند. «تو قصر را نمي‌شناسي».

آخرین محصولات مشاهده شده