درباره‌‌ی عواطف در جامعه و فرهنگ ايراني

شايد در هيچ زمان ديگري در تاريخ، عواطف در چنين گستره و با چنين تراكمي در زندگي انسان‌ها حضور نداشته‌اند و شايد در هيچ مقطعي انسان‌ها به اندازه‌ي امروز به حضور و اهميت آن‌ها توجه نشان نداده‌اند. عواطف به عنوان سازه‌هايي زيست‌شناختي، روان‌شناختي، اجتماعي، فرهنگي و تاريخي تنظيم‌كننده‌ي نظم زندگي روزمره و مبناي مهمي در تعاملات انساني در سطوح مختلف است. انبوه گفتمان‌ها و توليدات علمي، مشاركت‌جويي‌هاي جديد اجتماعي و سياسي و فرهنگي، پيوند نزديك‌تر سياست و فرهنگ عامه‌پسند، بروز عميق‌تر تنش‌ها و شكاف‌هاي سياسي، تسخير فرهنگ عمومي از سوي رسانه‌هاي نو و شبكه‌هاي اجتماعي و حضور هم‌زمان نسخه‌هاي متنوع تاريخي، قوميتي، نسلي و زباني در تفسير و اجراي فرهنگ‌هاي عاطفي و بسياري از زمينه‌هاي ديگر، در مجموع جغرافيا، اقتصاد، منطق و واكنش‌ها تازه‌اي در مسير فهم و تحليل عواطف گشوده‌اند كه استعاره‌هايي چون چرخش عاطفي، جامعه‌ي پساعاطفه و تعابير مشابه ديگر نمونه‌هايي از آن است. مجموعه مقالات اين كتاب تلاشي است براي ايجاد حساسيت و بازشناسي تجربي قالب‌بندي و منطق اجتماعي و فرهنگي عاطفه‌ورزي در سويه‌هايي از متن جامعه‌ي ايران. شناسايي لايه‌بندي و ساختار عواطف با منظري بين‌رشته‌اي نقشي كليدي در درك فرهنگ و تمدن ايراني، تحولات تاريخي آن و فرصت‌ها و تنگناهاي پيش روي آن فراهم مي‌سازد.

آخرین محصولات مشاهده شده