دربارهی رنجكشيدگان و خوارشدگان
آنوقت عاقبت رمانم از چاپ درآمد. ديرزماني پيش از درآمدنش غوغايي در دنياي ادبيات به راه انداخت. بلينسكي از خواندن دستنوشتهام مثل يك كودك در پوست خودش نميگنجيد. نه! اگر تا به حال اصلا شاد بوده باشم، شاديام در نخستين لحظههاي سكرآور موفقيتم نبوده، بل پيش از آن بوده كه حتي دستنوشتهام را براي احدي بخوانم؛ در آن شبهاي درازي كه غرق در آرزوها و روياهاي شيرين و عشق سوزان نسبت به كارم گذشته بود؛ هنگامي كه با نقش خيالم به درون داستاني خزيده و به ديدار شخصيتهايي رفته بودم كه خودم آفريده بودمشان، تو گويي خانوادهام بودند، آدمهايي واقعي؛ دوستشان ميداشتم، با شاديشان شاد ميشدم و با اندوهشان اندوهگين، و گاهي حتي واقعا براي قهرمان بيشيلهپيلهام اشك ميريختم. و عاجزم از توصيف اينكه چقدر ايخمينف و همسرش از موفقيتم شاد شدند، هر چند در ابتدا سخت شگفتزده شده بودند. برايشان خيلي غريب بود.
كد كالا | 49713 |
زبان | فارسي |
نويسنده | فئودور داستايوفسكي |
مترجم | محسن كرمي |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 480 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.6 * 21.4 * 2.3 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 528 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.