اگر مولانا نگاهي به تجربيات و اتفاقات انسان‌هاي قرن 21 مي‌انداخت به چه مي‌انديشيد؟ براي مشکلاتي که در اين عصر «سرعت و شتاب» با آن‌ها دست به گريبان هستيم:‌چه راه حلي ارائه مي‌داد؟ هاکان مگنوچ در کتاب جديدي که نوشته است، به دنبال پاسخ اين پرسش‌ها است. متفکر بزرگ از قرن هفتم، ‌روح رنج کشيده انسان‌هاي عصر کنوني‌مان را صدا مي‌زند. به آن‌ها بيست‌ويک قاعده طلايي را يادآوري مي‌کند. اين‌که هيچ‌چيز حل شدني نيست و راه حلي دارد. زمزمه مي‌کند که در دل هر درد، درماني وجود دارد. آيا مي‌توان درمان را يافت؟ اگر به جاي درستي نگاه کني، بله! زمان آن است که چشم دلتان را به جاي درست بگشاييد. گنجي که به دنبال آن هستي، درست همان‌جاست که ايستاده‌اي. خوش‌آمدي، همسفر من!