درباره‌‌ی دنياي سوفي جيبي (با جعبه فلزي)

براي شروع به مطالعه‌ي فلسفه بايد از کجا شروع کرد؟ اصلن چرا بايد فلسفه خواند؟ فلسفه چي‌چي هست؟ به چه دردي مي‌خورد؟ آن‌همه سوال‌هاي پيچيده و جواب‌هاي پيچيده‌تر قرار است چه کاري براي ما انجام دهند؟ مگر دانستن مثلثات و معادلات پيچيده‌ي رياضي به چه درد زندگي ما خورده که اين‌يکي بخورد؟ راستش نمي‌شود کسي را مجبور کرد که فلسفه بخواند. اين يک نياز دروني‌ست. يک جايي از زندگي مي‌رسد که فکر مي‌کني همه‌چيز را داري جويده‌شده تحويل مي‌گيري. نه‌تتها لذت طعم چيزها را خودت نمي‌بري، بلکه حتا نمي‌تواني انتخاب کني که چيزي بخوري. فقط يک‌سري لقمه‌هاي جويده‌شده و خوب تزئين‌شده به تو مي‌فروشند و مي‌گويند توي اين‌ها فلان چيزهاي مفيد هست. فلسفه‌خواندن يک‌جور مبارزه با اين ماجراست. ابزاري‌ست که مغز تو را قدرتمند مي‌کند که خودت جويدن ياد بگيري، خودت انتخاب کني، خودت بررسي کني که فلان‌چيز براي چيزي مفيد است يا نيست؟ يا اگر به تو گفته‌اند مفيد است، بررسي کني. فلسفه ابزارِ زيستن است. فلسفه درست‌پرسيدن است. شيوه‌ي درست انديشيدن است؛ حالا به هر نتيجه‌اي که مي‌خواهد منجر شود. بنابراين به‌نظر مي‌رسد همان‌طور که براي کارهاي روزمره استفاده از ماهيچه‌ها ضروري‌ست و نياز داريم تقويت‌شان کنيم، براي هر تصميمي و هر اقدامي در زندگي نيز به فکر و مغزمان احتياج داريم و براي تقويت تفکر، بايد فلسفه بخوانيم؛ آن‌هم نه يک روخواني ساده، بلکه خواندني که پر از پرسش و تلاش باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده