درباره‌‌ی در باران از سفر آمد

پسرك پنجره را رو به كوچه باز كرد و گفت: مادر بيا نگاه كن، دريا با كشتي‌ها پشت پنجره ما آمده است. نقاشان از كشتي پياده شده‌اند. دارند ديوارها و در خانه‌ها را رنگ آبي مي‌زنند. ديشب يك بادكنك آبي‌رنگ را در باد رها كردم. مادر سكوت كرد و پسرك را نگاه كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده