درباره‌‌ی خر باسواد (حكايت‌هاي بهلول 5)

حاكم كوفه در باغ بزرگ قصر، زير درخت سرسبزي روي تخت لم داده بود و با اطرافيانش حرف مي‌زد و شوخي مي‌كرد. مرد روستايي بيچاره‌اي كه لباس پاره‌اي بر تن داشت، در گوشه‌اي كنار خري ايستاده بود. او خر را به عنوان هديه براي حاكم كوفه آورده بود. حاكم و اطرافيانش دائم به روستايي و خرش اشاره مي‌كردند و...

آخرین محصولات مشاهده شده