درباره‌‌ی خدمتكار آقاي كارنگي

هر دو خنديديم، نمي‌دانم از احساس آسودگي بود يا از پريشاني درباره صحبت‌هايي كه هنوز نكرده بوديم. خوشبختانه ناقوس بازگشت به تالار به صدا درآمد. به نمايش لاتراوياتا بازگشتيم تا انتهاي نمايش را تماشا كنيم. در دنيايي كه روي صحنه اجرا مي‌شد، غرق شدم. همه داشتند نقش بازي مي‌كردند وهيچ‌كس آن‌طور نبود كه به نظر مي‌‌رسيد؛ شبيه خانواده كارنگي و كمي شبيه به خودم...

آخرین محصولات مشاهده شده