درباره‌‌ی خائن به تاج ‌و تخت (ياغي شن‌ها)

اَماني الهيزا، راهزني که همراهِ يک خارجي مرموز در جستجوي آزادي از زادگاهش فرار کرده، حالا براي آزادي تمام کشورِ بياباني خود مي‌خواهد بجنگد؛ آزادي ميراجي از چنگ سلطان خون‌خواري که براي گرفتن تاج و تخت به پدر خود هم رحم نکرد. وقتي اماني ناخواسته وارد مرکز اداره‌ي حکومت، يعني کاخ سلطان مي‌شود، عزم خود را جزم مي‌کند که اين ظالم را از تخت پايين بکشد. او مجبور مي‌شود براي زنده‌ماندن به غرايز بياباني خود بازگردد. در اين کاخ گذران زندگي با خيانت، فريب و جاسوسي ممکن است و اماني به‌خوبي مي‌داند چطور خود را با اين شرايط وفق دهد. اما هرچه بيشتر مي‌مانَد، سؤالات بيشتري در ذهنش جان مي‌گيرند: آيا واقعاً سلطان همان شروري است که به او گفته شده بود؟ خائنِ واقعي به کشورِ آفتاب‌سوخته و جادويي او کيست؟ اما با وجود ارواحي که از گذشته همراه اماني هستند، در سرزميني که با جادو آميخته شده، شايد بزرگ‌ترين و سخت‌ترين مبارزه‌ي او مهارِ قلب، آرزوها و اسرار خود باشد...

آخرین محصولات مشاهده شده