درباره‌‌ی تتبعات (گزيده) همراه با شرح احوال و آثار نويسنده

در آغاز کتاب شرحي از زندگي، آثار و ديدگاه‌هاي "ميشل ايکم دو مونتني"، نويسنده فرانسوي (1533 - 1592) آمده است. پس از آن برگزيده‌اي از اثر مشهور او "Essais (تتبعات/ آزمون‌ها يا مقالات) به فارسي برگردانده شده است. نويسنده در اين اثر تنها به فکر آن است که درباره همه مسائل داوري کند، خواه براي شناختن مسائل بسيار عميق و پيچيده خواه براي حفظ موضوع‌هاي بيهوده و بي‌ارزش. در نتيجه، مونتني در حين عرضه کردن اصول داوري‌ها درباره مسائل گوناگون، اصولي نيز از زندگي و نماهايي از تجربه‌هاي شخصي پيش چشم خواننده مي‌گذارد. "تتبعات، به مثال‌ شب‌هاي آتني آولوس گليوس و "درس‌هاي" بسياري اومانيست‌هاي رنسانس، در آغاز کار، مجموعه‌اي از شواهد دسته بندي شده با شرح و تفسير مختصر با مجموعه‌اي از دستورهاي اخلاقي برگرفته از اخلاقيات روزگار باستان بيش نيست.... مونتني از مشرب فلسفي رواقي (که تاثير آن در پاره‌اي ازتتبعات I، 19 به ويژه محسوس است) و از اين مبدا "که فلسفيدن فرا گرفتن هنر مردن است" مسير خود را آغاز مي‌کند و، از راه مشرب شک (که مضامين عمده‌ي آن با دامنه‌اي فراخ در دفاعيه‌ي معروف رايموند و سابونده پرورده شده است. II، 12) به فلسفه طبيعت مي‌رسد که، اگر بيش از هر چيز بر فرمان‌برداري از دستور سقراطي در معرفت نفس مبتني نبود، آدمي دچار اين وسوسه مي‌شد که آن را به مشرب اپيکوريان نزديک شمارد.... مونتني با خودنگري، نه همان "مدام به تکان" درمي‌آيد بلکه مبلغي حقايق کلي درباره‌ي سرنوشت بشري و، به قول خود او، "حکمت اخلاق" تام کشف مي‌کند (III، 2). اين حکمت اخلاق اساس بر تامل در يکي از تعليمات اخلاقي کهن، يعني "بروفق طبيعت زيستن"، استوار است. مونتني اعتقاد دارد که طبيعت حامي همه جانداران است و، به نرمي و مهرباني، آن‌ها را، "به اعمال زندگي و موجبات رفاه و آساني" سوق مي‌دهد... آخرين فصل تتبعات تقريبا با اين نتيجه‌گيري پايان مي‌يابد: "اين که آدمي بداند چگونه بايد از هستي خود لذت ببرد کمال مطلق و توان گفت امري الاهي است".‌

آخرین محصولات مشاهده شده