درباره‌‌ی به راحتي چشم بر تو خواهم بست

كلوئه، بيست و هشت ساله و يك پاريسي واقعي، هيچ موفقيتي در زندگي عاطفي خود به دست نياورده است. او با دوست صميمي‌اش، كنستانس، عهدي مي‌بندد؛ اين كه كلوئه بايد پاريس را ترك كند و شش ماه براي زندگي به روستا برود و روياي خود، نويسندگي، را دنبال كند. كنستانس هم در عوض متعهد مي‌شود در زندگي خود، چه عاطفي و چه كاري، تحول ايجاد كند... اين رمان شما را از پاريس به بوردو و لندن خواهد برد. پيماني كه در ابتدا بيشتر به بازي‌اي دوستانه شبيه بود، اين دو دوست را وارد دنيايي جديد مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده