درباره‌‌ی بدن تكه تكه شده (قطعه به مثابه استعاره‌اي از مدرنيته)

با نزديک‌ شدن به اواخر قرن هجدهم، به تدريج نوعي حس اضطراب و بحران در رابطه نويسندگان و هنرمندان اروپايي با گدشته حماسي و باشکوهي که از دوره باستان تا آن‌‌زمان تداوم يافته بود پديدار شد؛ گذشته‌اي که سنت معنوي اروپاييان به شمار مي‌آمد. هنرمندان در برابر عظمت دستاوردهاي باشکوه دوران باستان، نفوذ و نيروي آمرانه آن، و حتي در برابر دستاوردهاي گذشته بلافصلِ خويش احساس ناتواني و ازپاافتادگي مي‌کردند، و اين احساس به زودي در بازنمايي‌هاي هنري آنان انعکاس پيدا کرد. تصاوير نيمه‌تمام، «برش‌»‌ها، قطعه‌قطعه‌سازي‌ها، ويرانه‌ها و قطع‌عضوها همه حاکي از احساس نوستالژي براي تماميتي از دست‌رفته و غيرقابل مطالعه، و رنج فقدان از اين کليت اتوپيايي بود. تمهيد «برش» چشم‌اندازي کاملا مدرن از جهان ارائه داد که اساساً مي‌توان آن را جوهره مدرنيته به‌شمار آورد، ناکلين در بدن تکه‌تکه‌شده با مشاهده و بررسي بازنمايي تکه‌تکه، تب‌واره، و مثله‌شده فيگور انسان در آثار نوکلاسيک‌ها، رمانتيک‌ها و هنرمندان مدرن اين تحولات را رديابي مي‌کند.

آخرین محصولات مشاهده شده