درباره‌‌ی بازيگوشي نيكولا كوچولو

آقاي مدير رفت در حالي كه آنيان، كه عزيز دردانه خانم معلم است، روي زمين غلت مي‌زد و گريه مي‌كرد و جيغ مي‌كشيد كه اين كار درست نيست و او نمي‌خواهد جريمه شود و گفت به پدر و مادرش شكايت مي‌كند و مدرسه‌اش را هم عوض مي‌كند. از همه جالب‌تر اينكه ما هرگز نفهميديم كي ترقه در كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده