درباره‌‌ی باب اسفنجي 6 (باب اسفنجي و مدال طلا)

يك صبح بهاري، پاتريك توي صندوق پستي يك بسته مي‌بينه، تا آن را باز مي‌كنه، چشمش به يه مدال طلا مي‌افته! پاتريك از خوشحالي ذوق مي‌كنه و با هيجان ميگه: اين اولين مدال منه! بايد آن را به باب اسفنجي نشان بدهم.

آخرین محصولات مشاهده شده