دربارهی اهميت نظريه
تري ايگلتون در مقالهاي با عنوان «آرمانگرايي در نقد آمريكايي» اجتناب استراتژيك نقد نو از نظريهپردازي را اينگونه توصيف كرده است: نقد نو، فرزند سياست شكستخورده اصلاحات ارضي در دهه 1930 و نيرو گرفته از افول نقد استالينزده ماركسيستي، فنون «نقد عملي» آي اي ريچاردز و اف آر ليوس را با بازآفريني «زندگي زيباشناختي» جنوب كهن در بافت ظريف شعر پيوند زد...
اما از آنجا كه رمانتيسيسم صرف به لحاظ ايدئولوژيكي ديگر پذيرفتني و محتمل نبود، نقد نو ضديت توام با حسرت خود با علمباوري را به زباني سخت «عين گرايانه» به بيان در آورد: در واقع شعر سختي الماسگونه «گلدان» يا «شمايل» را داشت، ساختاري متشكل از تنشهاي پيچيده اما جداافتاده از جريان تاريخ و نيت مولف، ساختاري خودبسنده و تغييرناپذير...
نقد نو در واكنش به چيزانگاري جامعه پيروزمندانه به شعر عينيت بخشيد.