جيل در دوران نوجواني خواهان 2 چيز بود: يك زندگي زناشويي مثل زندگي والدينش (مستحكم، پر از عشق و پر از خنده) و يك حرفه. شكست عشقي در عنفوان جواني باعث شد به عشق بي‌اعتماد شود، اما وقتي با جو بايدن آشنا شد اوضاع تغيير كرد. هنگامي كه آن دو به هم نزديك‌تر شدند، جيل با سوالات دشواري رو در رو گشت: سياست چه تاثيري بر زندگي خانوادگي و حرفه‌اي‌اش خواهد داشت؟ آيا آمادگي دارد به مادر دو پسر جو از ازدواج سابقش تبديل شود؟ ديري نگذشت كه متوجه شد عاشق پسرانش شده و ياد گرفت بين مادر بودن، همسر بودن، معلم بودن و همسر يك سياستمدار بودن تعادل برقرار كند. جيل بايدن با وجود چالش‌هاي مختص زندگي افراد سرشناس و مشكلات و اتفاقات تلخ، در كنار خانواده‌اش باقي ماند و در تمام مقاطع حلقه ارتباطات خانواده را گسترش داد، چه با دانشجويان، چه با خانواده‌هاي نظاميان و چه با دوستان و كاركنان كاخ سفيد. آنجا كه نور وارد مي‌شود روايت زني است كه زندگي خودش را ساخت و خانواده‌اش را در دوراني دشوار سرپا نگه داشت؛ داستان سفر معنوي زني كه نقش‌هاي زيادي را پذيرا شد و ايفا كرد، زني كه اكنون همسر چهل و ششمين رئيس جمهور آمريكا و بانوي اول ايالات متحده است.