یک لکه‌ی رنگ و این همه دردسر؟! اِیمی فکرش را هم نمی‌کرد که رنگی شدنِ سر و صورت و لباس‌هایش، این‌قدر مایه‌ی دردسر شود اما یک‌دفعه اهالی دهکده دنبالش راه می‌افتند و هرکس فکر می‌کند بهتر از بقیه می‌داند که این لکه‌های عجیب از کجا آمده‌اند و باید با آن‌ها چه‌کار کرد! یعنی اِیمی موفق می‌شود صدایش را به گوشِ اهالی دهکده برساند و این‌همه سوءتفاهمِ رنگی را برطرف کند؟ کتاب دردسر رنگی با زبانی شیرین و تصاویری دوست‌داشتنی به بچه‌ها و بزرگ‌ترها یاد می‌دهد که گاهی اوقات اکثریت هم دچار اشتباه می‌‌شوند حتی اگر بیشترشان آدم بزرگ باشند! بچه‌ها از شخصیتِ ایمی استقلال فکری را یاد می‌گیرند؛ اینکه چطور با ادب و قاطعیت حرفشان را بزنند و صدایشان را به گوش بقیه برسانند. پایانِ داستان به‌شکل بامزه‌ای نشان می‌دهد که بعضی وقت‌ها حتی اگر تمام تلاشت را بکنی، نمی‌توانی جلوی سوء‌تفاهم و برداشتِ اشتباهِ آدم‌ها را بگیری، اما حقیقت همیشه ارزش گفتن دارد.
