کد آیتم: 72416
نگی همیشه نگران بود.وقتی میخواست به پیاده روی برود، نگران بود که باران ببارد.مادر میگفت : «که امروز هوا آفتابی است!»آن وقت نگی نگران میشد که آفتاب پوستش را بسوزاند.بعد هم کرم ضدآفتاب را روی صورتش خالی میکرد...
| نویسنده | تونی گراس |
| مترجم | میترا لبافی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
14 |
| تاریخ چاپ |
1394 |
| تعداد صفحات |
12 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
خشتی |
| عرض |
21.7 |
| قطر |
0.1 |
| طول |
21.7 |
| کد موضوع | 300 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم
تازه های نویسنده