کد آیتم: 56482
<script type="text/JavaScript" src="https: //www.aparat.com/embed/cODCW?data[rnddiv]=92586870416&data[responsive]=yes"></script>
ادراک در دوزخ فرایندی است که میتوان آن را تردیدی مبالغهآمیز دانست که به گونهای نظاممند بر ارزشهای جامعه معاصر اعمال میشود. هر ملاقات در دوزخ به منزله کممقدار کردن طعنهآمیز ارزشهایی است که شخصیتهای مجزا پایبندیشان را به آنها اعلام میکنند. حتی هنگامی که آن ارزشها، از دیدگاه انسانی، کاملا قابل دفاع باشند مثلا، آمال انسانگرایانهای که برونتو لاتینی در سرود پانزدهم بیان میکند، باز بیاعتبار میشوند زیرا حامیانشان در زمره ملعوناناند. عبارتی تصادفی که از روی نزاکت و به عنوان توصیفی مودبانه بیان شده ـ جمله برونتو آنچه مانده در خاطرم از زندگی شیرین، لبریز کنایه جلوه میکند وقتی محیط دوزخی با پاسخ دندانشکنی بیرحمانه بر صحتش مهر بطلان میزند و نادرستی بدیهیاش را آشکار میسازد. در ارتباط با قلمرو بین بهشت و دوزخ، پیشینههای بصری، ادبی و پاتریستی از غنایی به مراتب کمتر برخوردار بودند. عالمان الهیات مسیحی از دیرباز ضرورت منطقی وجود مکانی بین عذابهای ابدی دوزخ و بهجت ابدی بهشت را بازشناخته بودند. به نظرشان غیرقابل تصور میآمد که روح کسی مانند بوئونکونته دامونتفلترو (برزخ، سرود پنجم)، پس از یک عمر سپری شده در گناه، فقط به برکت قطره اشکی که در واپسین لحظه حیات از دیده فشاند، خیلی ساده و آسان به ملکوت صعود کند و آمرزیدگان همنشین و محشور شود، بیآنکه قبلا فرایندی مکمل را برای رسیدن به تنزه طی کرده باشد. چنین شکلی از بهجت آنی، فیالواقع، گناهکاران عادی را، که در لحظه مرگ رحمت الهی شامل حالشان شده بود، تا سطح قدیسان و شهدا ارتقا میبخشید، یعنی کسانی که روحشان مستقیم به ملکوت صعود میکرد، زیرا متناسب با کمال معنوی زیسته و جان باخته بودند. تبعات اخلاقی و روانی آمرزش یکسان نیز به نوبه خود مانعی جدی به شمار میآمدند: اگر قدیسان و گناهکاران تائب بیتمایز به رستگاری میرسیدند، دیگر انگیزهای وجود نمیداشت که بندگان را به زیستن مطابق با الزامات زندگانی مسیحی در عالم خاکی ترغیب کند. بهایی بابت یک عمر کژروی پرداخته نمیشد؛ یک عمر زندگی با تقوا پاداشی نداشت. عالمان الهیات، برای حل این مشکل، قلمرویی بینابینی را متصور شدند، قلمروی برای پردازش و مبادله، که آنجا ارواح عادی میتوانند از باقیمانده گناهانشان پاک (منزه) شوند و با شکلگیری معنوی دوباره برای پذیرفته شدن مطلوب در بهشت آماگی بیابند. بر این قلمرو، که از نظر محیطی و مکانشناسی نامشخص است، برچسب (برزخ) زدند. بهشت ادامه و نقطه اوج منظومههای پیشین است، و در عین حال عزیمتی تازه. گرچه مضامین، موضوعها، تصویرها و اپیزودهای برگرفته از دوزخ و برزخ را دوباره شکل میبخشد ولی شرایطی جدید را نیز چه بر شاعر و چه بر خواننده تحمیل میکند. با وجود اینکه حافظه شاعر تا این هنگام برای انجام وظیفهاش کفایت میکرده، بهشت، در همان سطور آغازین، خلا بین خاطره و تجربه را بازمیشناسد و، مهمتر از آن، خلا بین دستهبندیهای روانشناسانه را با خود زبان. تقلای شاعر در تلاشش به منظور عبور از فضای فراسوی حافظه و کلام، هر چه منظومه پیشتر میرود، سرسختانهتر در کانون توجه قرار میگیرد. ولی منظومه هم، به واسطه چهرههایی برخوردار از اقتداری فزاینده، بر درجه اعتبارش میافزاید و جایگاهاش را اتقا میبخشد، و توجه را جلب میکند به مطابقت یافتن تدریجیاش با تعریف نوشتار مقدس که در تکوینش دست داشتهاند هم ملکوت و هم عالم خاکی. نیز در جایگاهی تازه نشانده میشود.
| نویسنده | دانته آلیگیری |
| مترجم | کاوه میرعباسی-1 |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1394 |
| تعداد صفحات |
1276 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
وزیری |
| عرض |
17 |
| قطر |
24.5 |
| طول |
6.5 |
| کد موضوع | 851/1 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر
تازه های مترجم