کد آیتم: 271084
لعنتی، چقدر اسمش را خوب صدا می زد. در تمام سال های عمرش، هیچ وقت، هیچ کس اسمش را آن همه بااحساس صدا نزده بود. این چیزی نبود که تازه فهمیده باشد، از همان دفعه اولی که اسمش را گفت ته دلش غنج رفت برای آن صدا و لحن لهراسب گفتنش.- دیگه بهم نگو لهراسب.پس چی بگم؟- همون رفیق.نمی توانست صدای خسته ی لهراسب را بشنود و دوام بیاورد. نمی توانست قبول کند او پشت در نشسته و نای رفتن ندارد. در را باز کرد و با گریه گفت: - یادت باشه دوستت دارم.
| نویسنده | ساجده سوزنچی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
600 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.2 |
| قطر |
3.8 |
| طول |
21 |
| کد موضوع | 3/62فا8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر