کد آیتم: 264392
والدینم همیشه به من می گفتند نباید از سفیدپوستان متنفر باشم... اکنون این سوال برای من پیش آمد که چگونه می توانم کسانی را دوست داشته باشم که از من متنفر بودند.قبل از خواندن گاندی، تقریباً به این نتیجه رسیده بودم که اخلاق مسیحی تنها در حوزه ارتباط فردی موثر است. احساس میکردم فلسفه «گونه دیگرت را جلو بیاور» و «دشمنانت را دوست بدار» تنها وقتی افراد در منازعه با افراد دیگرند معتبر است. به نظر میرسید وقتی گروههای نژادی یا ملتها در منازعهاند، رویکرد واقعبینانهتری ضروری است. اما پس از خواندن گاندی متوجه شدم چقدر اشتباه میکردم.معمولاً کسی که دادگاه را با حکم محکومیت ترک میکند قیافهای جدی و گرفته دارد، اما من لبخند میزدم. میدانستم که مجرمی محکومشده هستم، اما به جُرم خود افتخار میکردم... جُرم من تلاش برای متقاعد کردن ملتم بود به اینکه همکاری نکردن با شر همانقدر یک وظیفه اخلاقی است که همکاری کردن با خیر.باید به عدم خشونت وفادار بمانیم. من از همه کسانی که در صف راهپیمایان هستند میخواهم اگر نمیتوانید بدون خشونت بمانید، از صف خارج شوید. اگر بدون انتقام نمیتوانید کتک بخورید، وارد صف ما نشوید.ما زندانروهای کهنهکاریم و برای ما سلولهای زندان «سیاهچالهای شرم» نیستند که «بهشتهای آزادی و احترام انسانی»اند.
| نویسنده | مارتین لوتر کینگ |
| مترجم | محمدرضا معمارصادقی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
516 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14 |
| قطر |
3.2 |
| طول |
21.2 |
| کد موضوع | 323/092 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر