جانم باش
کد آیتم: 263377
در تمام این سالهای شکننده مرا اتفاقی پیر و مملو از عذاب وجدان کرد که هرگز رخ نداد و تنها در خاطرم شکل گرفته بود !از آن روز تا لحظهای به نام اکنون من رنج را احساس نکردهام بلکه با آن زیستهام . در آن لحظه شوم ، اون تنها نگاهم کرد و انگار تمامی ذهن و نیاز مرا خوانده بود سکوت کرد و با هیچ گفتن آبرویم را خرید ولی بدون کلمهای بر زبان تا آخرین روز این ننگ را بر پیشانیام نشاند . اکنون این منم پیر و فرتوت شده از عذابوچدان و رها کرده زندگی بدون تقلا برای ماندن و شاید خسته از نبردی جانفرسا این پایان راهیست که کسی چون من با ندانستن بها و ارزشهای زندگیاش باید در انتظارش باشد باید در انتظارش باشد اما اگر فرصتی دوباره دست میداد میگفتم : با من باش همیشه بمان و جانم باش!
| نویسنده | منیر مهریزیمقدم |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
492 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.3 |
| قطر |
3.2 |
| طول |
21.1 |
| کد موضوع | 3/62فا8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5