دربارهی 12 داستان (داستانهاي برگزيده به انتخاب نويسنده)
روزي دوستي پرسيد كدام يك از داستانهايت را بيشتر از همه دوست داري. كفتم نميدانم. اما رفتم توي فكر. انتخاب سختي بود. تصميم گرفتم از خير جواب دادن به اين پرسش مزاحم بگذرم، اما پرسش مزاحم ولكنم نبود، توي سرم ميچرخيد و وسوسهام ميكرد. حالا خودم بودم كه ميخواستم بدانم: كدام يك؟ به هر داستان كه فكر ميكردم، داستان ديگري خودش را جلو ميانداخت و خودنمايي ميكرد. شخصيتها دورم را گرفته بودند و به يادم ميآوردند كه بيش از ديگران مستحق تاييد و شناخت هستند. تعدادشان به تدريج زياد مي شد. به هم خبر داده بودند و همهشان ميخواستند در اين انتخاب شركت كنند. حتي آقاي الف كه با صندلي چرخدار آمده بود. آنقدر پير بود كه با خودم گفتم: «اي خدا، اين كه به زودي خواهد مرد،» همچنان منتظر خانم نبوت بود و با نگاهي شماتتبار به چشمانم خيره شده بود. از اينكه فراموشش كرده بودم، خجالت ميكشيدم به خودم گفتم «در اولين فرصت ميرم سراغش و اگه واقعا دلش خواست برگرده ايران، برش ميگردونم.»
وقت انتخاب رسيده بود. كدام يك؟ انتخاب يك داستان محال بود. «بهترين» وجود نداشت. تمام داستانها به چشم من تاروپود سرنوشتي همگاني بودند. سرنوشت همه ما. يازده داستان را كنار گذاشته بودم كه شنيدم كسي از دور داد ميكشد: «صبر كنين ما هم برسيم.» خانمناز و خانمگرگه بودند كه با چمدانهاي طنابپيچ و بقچههاي رنگين از شهرستان رسيده بودند با مشت و سقلمه راه خودشان را باز كردند و جلوتر از همه ايستادند. با انتخاب داستان «خانمها» 12 داستان تكميل شد و 12 عدد كاملي بود.
كد كالا | 53023 |
زبان | فارسي |
نويسنده | گلي ترقي |
سال چاپ | 1395 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 268 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.4 * 1.3 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 307 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.