درباره‌‌ی يكي نبود (2 جلدي)

اي روزگار، يادش بخير! اون وقتا بازي‌هامون مثه امروزيا نبود، مشغوليت زمون بچگي ماهارو ديگه بچه‌هاي اين دوره زمونه بلد نيستن. يادمه اون روزا دخترا تو خونه بازي مي‌كردن، همين خاله‌بازي و كش‌بازي يه‌پي دو‌پي ... پسرا گرگم به هوا و تيله‌بازي و شاه دزد وزير. شباي بلند زمستوني بزرگا جمع مي‌شدن زير كرسي، بچه‌ها كنج پستويي يا گاهي هم ‌اتاقاي پشتي و دور از چشم بزرگترا، به بازي و هرهر كركر مي‌افتادن. نوبه بازي شاه دزد وزير كه مي‌رسيد، هر كي شاه مي‌شد، پشت لب اوني كه دزد شده بود، سبيل آتشين مي‌كشيد! پسرا تا وقتي بچه‌تر بودن، اما همچين كه پشت لبشون سبز مي‌شد، تا جا داشت از زير اين بازي درمي‌رفتن، ها نه؟

آخرین محصولات مشاهده شده