دربارهی نيمي از من و اين شهر ديوانه
ميتونستي بگي بريم خونه، تو نمون چون من ميخوام تنها باشم. ميتونستي هرچيز ديگهاي بخواي، اما اين هتل اومدن، اينكه ميخواي ثابت كني اينقدر تو اين شهر به هيچچيز و هيچكس هيچ تعلق خاطري نداري، خيلي عذابم ميده! حالا هم پياده شو...
همزمان پياده ميشويم و او با حال خرابي كه هيچ تسلطي بر آن ندارد و با حرصي واضح، ميرود كه با پذيرش حرف بزند و من ناخودآگاه خندهام ميگيرد.
به قول خودش اگر من و اويي بمانيم و آيندهاي وجود داشته باشد، با هم بساطي خواهيم داشت. او نميداند من اكثر اوقات تنها سفر كردهام و شب و نصفشب به شهر جديدي رسيدهام كه تابهحال آن را نديدهام. خودم تاكسي گرفتهام، خودم هتلم را پيدا كردهام. اما اينجا در شهر خودم چنان برايم سينه سپر كرده است و براي گرفتن يك اتاق حال غريبي به خودش گرفته كه فقط نگاهش ميكنم.
كد كالا | 271627 |
زبان | فارسي |
نويسنده | گلناز فرخنيا |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 942 |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 3.5 |
نوع جلد | شوميز |
وزن | 874 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.