درباره‌‌ی نيلي در سرزمين زعفران (نامه‌هاي نيلي)

حدود يك ماه از سفر طولاني نيلي مي‌گذرد و او هنوز برنگشته است. سورنا اين‌بار حسابي نگران شده است. اگر نيلي را در بندر گوآتر گم نكرده بودند، حالا مثل هميشه كنارش نشسته بود و با هم كاموا بازي مي‌كردند. با خودش فكر مي‌كند كاش هرگز آن اتفاق تلخ نيفتاده بود. همه سورنا را دلداري مي‌ دهند اما تنها چيزي كه واقعا مي‌تواند او را آرام كند، نامه تازه‌اي از طرف نيلي است. الان بيشتر از يك هفته است كه هيچ نامه‌اي نفرستاده. يعني سفرش را تا كجا مي‌خواهد ادامه بدهد؟ اگر مريض شده باشد يا زير باران و رعد و برق مانده باشد و سرما خورده باشد چي؟ اگر گرفتار ديوها و هيولاهاي ترسناك شده باشد چي؟

آخرین محصولات مشاهده شده