درباره‌‌ی مهمان مامان

توي كوچه جا به جا «سرعت‌گير» درست كرده بودند. بالشتك‌هايي از سطح كوچه بالا آمده بود. امير فرمان را سفت چسبيده بود. ژيان از سرعت‌گيرها بالا مي‌رفت، مي‌افتاد پايين، درق و دروق تلق و تلوق صدا مي‌كرد. ـ خدا كند ماشين مردم نشكند.

آخرین محصولات مشاهده شده