کد آیتم: 259654
یک روز در مهدکودک منتظر مامانم بودم که سروکلهی مردی پیدا شد و گفت که میتواند من را به خانه برساند. او آدم مهربانی به نظر میآمد، ولی همان موقع مامانم از راه رسید و آن مرد به سرعت از ما دور شد. آن شب بابا و مامان برایم داستانی خواندند و یادم دادند که وقتی یک آدم غریبه را میبینم باید چه کار کنم.با مطالعه این کتاب متوجه میشوید که موقع روبهرو شدن با غریبهها چه کار کنید.
| نویسنده | فردریک الیمنتی - آن تدسکو |
| مترجم | هایده کروبی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1399 |
| تعداد صفحات |
48 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
خشتی |
| عرض |
15.4 |
| قطر |
0.2 |
| طول |
15.3 |
| کد موضوع | 305/231 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر