«منم،مرجان!» روايت دختر جواني به نام مرجان قاصد است كه در تمام عمر مورد بي‌اعتنايي و بي‌مهري والدين بوده و حالا در آستانه بيست و شش سالگي تبديل به دختري خشن و بي‌رحم شده است. مرجان هيچ وقت از اينكه زندگي‌اش بر مدار «قانون جنگل» پيش مي‌رفته شكايتي نداشته، تا اينكه خودش را در دردسر مي‌اندازد و حالا بايد براي حفظ جانش مدتي پنهان شود. «مرجان قاصد» سر از خانه پيرزني به نام «عفت عزيز» درمي آورد و با قوانين جديدي مواجه مي‌شود. قوانيني كه او را تا مرز عاشق شدن پيش مي‌برد. مرجان، دختري خشن و بي‌رحم، عاشق مردي مهربان و بخشنده مي‌شود. مردي كه خانواده‌اي اصيل و سرشناس دارد و هرگز يكي مثل مرجان را به عنوان عروس نمي‌پذيرند. مرجان در تلاش است تا همچنان كه جانش را حفظ مي‌كند، خودش را در عشق ثابت كند…