کد آیتم: 4129
ملکوت رمانی کوتاه و کم حجم، با جملاتی سرشار ، یکی از کم نظیرترین نمونه های ادبی دوره طلایی ادبیات ایران است.کتاب ملکوت تنها داستان بلند به جا مانده از بهرام صادقی است که در نگارش داستان های کوتاه ید طولایی داشت. به پاس قدردانی از قلم زرین او و بزرگداشت مقامش در نگارش داستان کوتاه، جایزه ادبی به نام این نویسنده فقید درنظر گرفته شده است. ملکوت در همان صفحه نخست میخکوبتان میکند: «در ساعت یازده شب چهارشنبهی آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد.»این مواجهه ممکن است سبب شود خواننده با خود فکر کند با یک داستان ماورالطبیعی روبه رو است اما این نشان از تلفیق وجوه رئال و سورئال داستان دارد.شرح داستان ساده است و ورود آقای مودت و داستان جن و همراهی دوستانش برای خلاصی او از شر جن، تنها روندی است که موجب میشود کاراکتر اصلی یعنی دکتر حاتم وارد صحنه شود. دکتری که تا پیش از مواجهه نزدیک، فردی متعهد و کاربلد به خواننده شناسانده میشود. اندکی بعد وجوه سورئال داستان رخ مینمایاند: آنجا که همراهان آقای مودت از دکتر در مورد مردی میشنوند که به او مراجعه کرده تا دستش را، تنها دست باقی مانده را نیز قطع کند! مرد تا پیش از این دست دیگر، پاها، گوشها و بینی خود را قطع کرده است اما از چه روی؟ در این میان، بین دوستان مودت و دکتر بحثی فلسفی در میگیرد و دکتر باز هم اصرار بر حفظ چهره دروغین خود دارد. او مدعی است آمپولهایی به مردم عرضه میکند که جوانی و باروری را به آنها بازمیگرداند و این در حالی است که خود دکتر صورتی جوان اما به واقع پیر دارد و عقیم است.
| نویسنده | بهرام صادقی |
| زبان |
فارسی |
| نوبت چاپ |
1 |
| تاریخ چاپ |
1400 |
| تعداد صفحات |
125 |
| نوع جلد |
شومیز |
| قطع |
رقعی |
| عرض |
14.4 |
| قطر |
1 |
| طول |
21.5 |
| کد موضوع | 3/62فا8 |
بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر