درباره‌‌ی مثلث‌هاي موازي

آن زمان هنوز آقاي ابعاد صدايش نمي‌كردم. اين اسم را خودم برايش انتخاب كرده‌ام. هميشه دنبال شناخت زن‌ها از همه ابعاد بوده. خودش هم خبر ندارد كه هيچ وقت حتي توي تنهايي‌هايم اسمش توي كله‌ام نچرخيده. استاد گفته بود: ((اين هم دوست تازه من و جانشين تو!)) توي ذهنم دنبال يك اسم مي‌گشتم اما همه‌اش نام تو مي‌آمد توي ذهنم. آن روز حتي اسم آقاي ابعاد را هم رويش نگذاشته بودم؛ اسمي كه خودش هنوز هم از آن خبر ندارد. مهم هم نيست. مي‌شود با بعضي آدم‌ها سال‌ها زندگي كرد و حتي يك بار هم آن‌ها را به اسم صدا نزد. مثل مامان. هيچ وقت اسم بابا را نمي‌گفت. اگر شناسنامه‌ام نبود، هيچ وقت اسمش را نمي‌فهميدم. اسم بابا فقط وقتي داشتم فرمي را پر مي‌كردم به دردم خورده بود. تا وقتي كسي را به نام صدا نكني، برايت مهم نمي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده