رمان كلارا و خورشيد تازه‌ترين اثر نويسنده بزرگ ژاپني، كازوئو ايشي گورو، و هم‌چنين نخستين رمان او پس از كسب نوبل ادبي در سال 2017 است. كلارا و خورشيد داستاني ساده و لطيف و مضموني عميق و تكان دهنده دارد، به زيبايي روايت مي‌شود و هر مخاطبي را با خود همراه مي‌كند. در زمانه‌اي كه بچه‌ها ديگر به مدرسه نمي‌روند و ارتباطات انساني بيش از پيش دور و وابسته به جهان مجازي شده، كلارا از دريچه ذهن بي‌آلايش خود، جهان بزرگ‌ترها و بده بستان‌هاي‌شان را تماشا و تفسير مي‌كند. كلارا ظاهرا فاقد احساس است، اما وقتي فاجعه نزديك مي‌شود، اوست كه بيش از هر انساني عشق را مي‌فهمد و با انتخاب رشك‌انگيز خود معنايش مي‌كند. كلارا قهرماني فروتن و كوچك است در دنيايي كه خودخواهي انسان‌ها آن را قطعه قطعه كرده است، و از اين منظر، شايد بتوان اين رمان را يك شازده كوچولوي مدرن دانست. رماني ساده و بي آلايش، رماني که هر مخاطبي را به هر سني و معلوماتي درگير مي‌کند و تا انتها مي کشاند. کلارا ناظر فروتن و خاموش جامعه ما آدم‌هاي بالغ است که به دست خودمان ، جهان را از عاطفه تهي کرده ايم و حالا با هزار بهانه و سختي در پي حفظ آخرين بارقه هاي عشقيم. اين رمان شايد پاسخي کوتاه و زيبا باشو به سوال قديمي و پيچيده انسان بودن يعني چه؟